خاک های نرم کوشک
خاکهای نرم کوشک کتابی نوشتهٔ سعید عاکف در حوزهٔ جنگ ایران و عراق است و پیرامون زندگی عبدالحسین برونسی است.
نویسنده سعید عاکف
ناشر اعظم
موضوع جنگ ایران و عراق
سبک خاطره نویسی
کتاب خاک های نرم کوشک منتخبی از خاطرات خانواده و همرزمان شهید عبدالحسین برونسی در مورد ویژگیها و خصوصیات شهید است.
کتاب با ارائه یک زندگینامه فشرده و مختصر از شهید برونسی به نقل خاطرات اطرافیان، آشنایان و همرزمان ایشان پرداخته و هفتاد روایت کوتاه و خواندنی از ابعاد شخصیتی و زندگانی این فرمانده نقل میشود. هر خاطره نقل شده در مورد شهید با یک عکس از شهید همراه است.
سردار شهید عبدالحسین برونسی متولد سال ۱۳۲۱ در روستای "گلبوی" از توابع تربت حیدریه قبل از انقلاب اسلامی به کار سخت و طاقتفرسای بنایی مشغول بود و در کنار آن به خواندن دروس حوزوی نیز روی آورده بود تا اینکه بعدها به علت شدت یافتن مبارزات او زندانی و مورد شکنجههای وحشیانه ساواک قرار گرفت. با پیروزی انقلاب اسلامی زمینههای لازم برای رشد او مهیا شد و در جریان جنگ تحمیلی چنان لیاقت و کارآمدی از خود نشان داد که زبانزد همگان شد. او در تاریخ ۲۳ اسفند سال ۱۳۶۳ با مسئوولیت فرماندهی تیپ ۱۸ جوادالائمه(ع) در منطقه عملیاتی بدر به شهادت رسیده و پیکرش در منطقه عملیات بر جای می ماند. سالها بعد در جریان تفحص شهدا پیکر ایشان شناسایی و در تاریخ هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۰ در سالروز شهادت حضرت زهرا (س) در بهشت رضا(ع) در مشهد مقدس به خاک سپرده شد.
"خاکهای نرم کوشک" چهار سال پس از انتشار و متعاقب فرمایشات مقام معظم رهبری در جمع که در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۳۸۵ و با معرفی و تاکید بر شخصیت اوستا عبدالحسین برونسی به مطالعه کتاب خاکهای نرم کوشک توصیه فرمودند بسرعت در زمره آثار پر فروش و پر مخاطب ادبیات دفاع مقدس قرار گرفت و به گفته ناشر تاکنون به زبانهای عربی، فرانسه و انگلیسی نیز ترجمه و در خارج از کشور منتشر شده است.
بدون تردید عامل اصلی در پر مخاطب بودن "خاک های نرم کوشک" صفا، سادگی، خلوص نیت و ایمان ولایی شهید بزرگوار عبدالحسین برونسی بوده است. رهبر معظم انقلاب در تریخ ۲۶ خرداد ۱۳۸۵ در جمع فیلمسازان و کارگردانان سینما و تلویزیون درباره این کتاب فرمودند: «الان چند سالی است که کتابهایی دربارهی سرداران و فرماندهان جنگ باب شده و مینویسند و بنده هم مشتری این کتابهایم و میخوانم. با اینکه بعضی از اینها را من خودم از نزدیک میشناختم و آنچه را هم که نوشته، روایتهای صادقانه است- این هم حالا آدم میتواند کم و بیش تشخیص دهد که کدام مبالغهآمیز است و کدام صادقانه است- بسیار تکاندهنده است. آدم میبیند این شخصیتهای برجسته، حتی در لباس یک کارگر به میدان جنگ آمدهاند؛ این اوستا عبدالحسین بُرُنسی، یک جوان مشهدی بنّا که قبل از انقلاب یک بنا بود و با بنده هم مرتبط بود، شرح حالش را نوشتهاند و من توصیه میکنم و واقعاً دوست میدارم شماها بخوانید. من میترسم این کتابها اصلاً دست شماها نرسد. اسم این کتاب "خاکهای نرم کوشک" است؛ قشنگ هم نوشته شده.
ایشان اول جنگ وارد میدان نبرد شده بود و بنده هم هیچ خبری نداشتم. بعد از شهادتش، بعضی از دوستان ما که به مجموعههای دانشگاهی و بسیج رفته بودند و با این جوان بیسواد- بیسواد به معنای مصطلح؛ البته سه، چهار سالی درس طلبگی خوانده بوده، مختصری هم مقدمات و ابتدایی و اینها را هم خوانده بوده- صحبت کرده بودند، میگفتند آنچنان برای اینها صحبت میکرده و حرف میزده که دلهای همهی اینها را در مشت میگرفته. بهخاطر همین که گفتم؛ یک معرفت درونی را، یک ادراک را، یک احساس صادقانه را و یک فهم از عالم وجود را منعکس میکرده؛ بعد هم بعد از شجاعتهای بسیار و حضور در میدانهای دشوار، به شهادت میرسد؛ که حالا کاری به جزئیات آن ندارم. این زیباییهایی که آدم در زندگی یک چنین آدمی یا شهید همت و شهید خرازی میتواند پیدا کند و یا اینهایی که حالا هستند، نظیرش را شما کجا میتوانید پیدا کنید؟ کجا میشود پیدا کرد؟»